145- خواستهای آدمی و عطای حق

انشأالله تعالی امیدواریم که امیر را حق تعالی مقصودها میسر گرداند و هر چه در دل دارد و آن دولت ها را نیز که در دل ندارد و نمی داند که چه چیزست  که آن را بخواهد امید است آنها نیز میسر شود. که چون آن را ببینند و آن بخششها بوی رسد از این خواستها و تمناهای اول شرمش آید که چنین چیزی مرا در پیش بود، بوجود چنین دولتی و نعمتی ای عجبا! من آنها را چون تمنا می کردم شرمش آید.

اکنون عطا آنرا گویند که در وهم آدمی نیاید و نگذرد، زیرا هرچه در وهم او گذرد، اندازه همت او باشد و اندازه قدر او باشد، اما عطای حق اندازۀ قدر حق باشد. پس عطا آن باشد که لایق حق باشد و نه لایق وهم وهمت بنده که مَالَا عَیْنُ رَأَتْ وَلَا اُذُنُ سَمِعَتْ وَ لَا خَطَرَ عَلی قَلبِ بَشرٍ، هر چند که آنچه تو توقع داری از عطای من، چشمها آن را دیده بودند و گوشها جنس آن شنیده بودند، در دلها جنس آنها مصور شده بود اما عطای من بیرون آن همه باشد.