146-
یقین و ظن
صفت
یقین، شیخ کامل است، ظنهای نیکوی راست، مریدان او شد (مریدان اویند). علی التفاوت ظن و اغلب ظن
و اغلب اغلب ظن و علی هذا. همچنین هر ظنی که افزون تر است آن ظن او به یه
یقین
نزدیکتر و از انکار دورتر لَوْ
وُزِنَ اِیمَانُ اَبِيْ
بَکْرٍ.
همه ظنون راست از یقین شیر
می خورند و می افزایند. وآن شیر خوردن و افزودن، نشان آن تحصیل زیادتی ظنست
به
علم و عمل تا هریکی یقین شود ودر یقین فانی شود بکلی. زیرا چون یقین
شوند ظن
نماند. و این شیخ و مریدان ظاهر شده در عالم اجسام نقشهای آن شیخ یقین اند
و
مریدانش، دلیل بر آنکه این نقشها متبدل می شوند دَوْراً بَعْدَ دَوْرٍ وَقَرْناً بَعْدَ قَرْنٍ. و
آن شیخ یقین و فرزندانش که ظنون راستند قایمند در عالم، عَلی مِّرِ الْادْوَارِ وَ الْقُرُوْنِ مِنْ غَیْرَ
تَبَدُّلٍ.
باز
ظنون غالط ضالّه منکر، راندگان شیخ یقین اند که هر روز از او دورتر شوند و
هر روز
پس ترند، زیرا هر روز می افزایند در تحصیلی که آن ظن بد را بیفزاید، فِي
قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً (دلهای آنان مریض است پس خدا بر مرض ایشان بیفزاید – بقره –
10).
اکنون
خواجگان خرما می خورند و اسیران خار می خورند، أَفَلَا يَنظُرُونَ إِلَى
الْإِبِلِ
[كَيْفَ خُلِقَتْ] ( آیا مردم در خلقت شتر نمی
نگرند که چگونه خلق شده است؟ -
غاشیه – 17)، إِلَّا مَن تَابَ
وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا (مگر آن کس که
توبه کند و به خدا ایمان آورد و نیکوکار شود – مریم – 60)،
فَأُوْلَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ (پس خدا گناهان آنها را بدل به حسنات گرداند – فرقان – 70).
هر تحصیلی که کرده است در افساد ظن، این ساعت قوت شود در اصلاح ظن.
همچنانکه، دزدی
دانا توبه کرد و شحنه شد. آن همه طراریها دزدی که می ورزید، این ساعت قوت
شد در
احسان و عدل. و فضل دارد بر شحنگان دیگر که اول دزد نبوده اند زیرا آن
شحنه که
دزدیها کرده است شیوۀ دزدان را می داند، احوال دزدان از او پوشیده نماند و
این
چنین کس اگر شیخ کامل باشد و مهتر عالم و مهدی زمان.
شرح
- ظنست به علم و عمل تا
هریکی یقین شود
...: این مضمون در مثنوی اینگونه آمده است:
مال و تن
برفند، ریزان فنا حق خریدارش، كه الله اشتری
برفها، ز آن از ثمن، اولیستت
كه
تو در شكی، یقینی نیستت
وین عجب ظنی است در
تو، ای مهین كه نمی
پرّد به بستان یقین
هر گمان تشنۀ یقین است، ای پسر می
زند اندر تزاید بال و پر
چون رسد در علم پس پر،
پا شود مر
یقین را علم او پویا شود
زانكه هست اندر طریق مفتتن
علم
كمتر از یقین و، فوق، ظن
علم جویای یقین باشد،
بدان و
آن یقین جویای دید است و عیان
اندر ألهیكم بجو این را كنون
از
پس كـَلا پس لوْ تعلمون
می كشد دانش به بینش
ای علیم گر
یقین بودی، بدیدندی جحیم
دید زاید، از یقین بی امتهال
آنچنان
كز ظن همی زاید خیال
اندر "ألهكم" بیان این ببی
كه شود عِلْمَ الْیقِینِ عین الیقین
مفتتن (شیفته، مفتون) – امتهال (
مهلت دادن)
-
فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ ...: بخشی از آیۀ 10 سورۀ بقره که کامل آن
بدین
مضمون است:
دلهای آنان مریض است
پس خدا بر مرض ایشان بیفزاید
و آنها راست عذاب دردناک
بدین سبب که دروغ می گویند.
-
إِلَّا مَن تَابَ ...: بخشی از آیۀ 60 سورۀ مریم که کامل آن بدین
مضمون است:
مگر آن کس که توبه کند
و به خدا ایمان آورد و نیکوکار شود
در این صورت بی هیچ ستم به بهشت ابد
داخل خواهد
شد.
-
فَأُوْلَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ ...: بخشی از آیۀ 70 سورۀ فرقان که
کامل آن
بدین مضمون است:
مگر آن کسانی که از گناه توبه کنند
و با ایمان به خدا عمل صالح به جای
آرند
پس خدا گناهان آنها را بدل به حسنات
گرداند
که خداوند در حق بندگان بسیار آمرزنده
و مهربان است.
- مال و تن برفند، ریزان فنا
حق خریدارش، كه الله اشتری
این بیت اشاره ایست به
آیۀ 111 سورۀ توبه بدین مضمون:
خدا جان و
مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده.
آنها در
راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین را به قتل رسانند و یا خود کشته شوند.
این وعده قطعی است. بر خدا عهدی است که
در تورات و انجیل و
قرآن یاد فرموده و از خدا با وفاتر به
عهد کیست؟
ای اهل
ایمان شما به خود در این معامله بشارت دهید
که این معاهده با خدا به حقیقت سعادت و فیروزی بزرگی است.
- اندر ألهیكم بجو این را كنون - اشاره ایست به آیۀ 4
سورۀ صافات بدین مضمون:
که محقاَ خدای
شما یکی است
-
اندر ألهیكم بجو این را كنون از پس كـَلا
پس لوْ تعلمون
می كشد دانش به بینش ای علیم
گر یقین بودی، بدیدندی جحیم
دید زاید، از یقین بی امتهال
آنچنان كز ظن همی زاید خیال
اندر "ألهكم" بیان این
ببی كه شود عِلْمَ الْیقِینِ عین الیقین
این ابیات اشاره ایست
به آیۀ 1 الی 8 سورۀ تکاثر بدین مضمون:
شما مردم را بسیاری اموال و
فرزند
و عشیره سخت غافل داشته است
تا آنجاکه به ملاقات قبور
رفتید.
نه چنین است که به زودی خواهید دانست.
بازهم حقاٌ خواهید دانست.
حقا اگر به طور یقین می
دانستید.
البته دوزخ را مشاهده خواهید کرد
سپس به چشم یقین می بینید.
آنگاه از نعمتها شما را در
آنجا باز می پرسند