182- عنایت و اجتهاد
شیخ ابراهیم عزیز درویشی است. چون او را می بینم از دوستان
یاد می آید. مولانا شمس الدین را عظیم عنایت بود با ایشان، پیوسته گفتی،
شیخ
ابراهیم ما و به خود اضافت کردی. عنایت چیز دیگر و اجتهاد کاری دیگر،
انبیا به
مقام نبوت بواسطه اجتهاد نرسیدند؛ و آن دولت به عنایت یافتند. الا سنت
چنانست که
هر که را آن حاصل شود سیرت و زندگانی او بر طریق اجتهاد و صلاح باشد و آن
هم برای
عوام است تا بر ایشان و قول ایشان اعتماد کنند زیرا نظر ایشان بر باطن نمی
افتد و
ظاهر بینند. و چون عوام متابعت ظاهر کنند، بواسطه و برکت آن به باطن راه
یابند.
آخر فرعون نیز اجتهاد عظیم می کرد در بذل و احسان و اشاعت خیر. الا چون
عنایت نبود
لاجرم آن طاعت و اجتهاد و احسان او را فروغی نبود و آن جمله را بپوشانید.
همچنانکه
امیری در قلعه با اهل قلعه احسان و خیر می کند و غرض او آنست که بر پادشاه
خروج
کند و طاغی شود، لاجرم آن احسان او را قدر و فروغی نباشد. و اگرچه بکلی
نتوان نفی
عنایت کردن از فرعون و شاید که حق تعالی را با او عنایت خفی باشد، برای
مصلحتی او
را مردود گرداند. زیرا پادشاه را قهر و لطف و خلعت و زندان هر دو می باید.
اهل دل
از او بکلی نفی عنایت نکنند، الا اهل ظاهر او را بکلی مردود دانند، و
مصلحت در
آنست جهت قوام ظاهر.