187- حکایت امام جماعت و عرب (سیلی خوردن از
غیب)
شخصی
امامت می کرد و خواند: الأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا
وَنِفَاقًا ( اعراب [ بادیه نشین] در کفر و
نفاق از دیگران سخت تر – توبه – 97). مگر از رؤسای عرب
یکی حاضر بود، یک سیلی محکم وی را فرو کوفت. در رکعت دیگر خواند: وَمِنَ
الأَعْرَابِ مَن يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ (برخی دیگر از اعراب [بادیه نشین] به خدا و روز قیامت ایمان
آورده
– توبه – 99). ان عرب گفت: اَلْصَّفْعُ اَصْلَحَکَ (سیلی تو را اصلاح کرد).
هردم سیلی می خوریم از غیب. در هر چه پیش می گیریم، به سیلی از آن
دور می
کنند. باز چیز دیگری پیش می گیریم.
باز
همچنان، قیل ما طافة لنا هوالخسفُ والقذفُ و قیل قطعُ الاوصال ایسرُ من
قطع
الوصال، مراد خسف بدنیا فرو رفتن و از اهل دنیا شدن و القذف از دل بیرون
افتادن.
همچون که کسی طعامی بخورد و در معدۀ وی ترش شود و آنرا قی کند. اگر آن
طعام
نترشیدی و قی نکردی، جزو آدمی خواست شدن. اکنون مُرید نیز چاپلوسی و خدمت
می کند
تا در دل شیخ گنجایی یابد. والعیاذ بالله، چیزی از مرید صادر شود شیخ را
خوش نیاید
و او را از دل بیندازد، مثل آن طعام است که خورد و قی کند. چنانکه آن طعام
جزو
آدمی خواست شدن، و سبب ترشی قی کرد و بیرونش انداخت. آن مرید نیز بمرور
ایام شیخ
خواست شدن بسبب حرکت ناخوش از دلش بیرون انداخت.
شرح (استاد قمشه ای)
- الأَعْرَابُ
أَشَدُّ كُفْرًا...: جزئی از آیۀ 97 سورۀ
توبه بدین مضمون:
اعراب [بادیه نشین] در کفر و نفاق از
دیگران سخت تر،
و به جهل و بی خبری از حدود و احکام الاهی سزاوارترند.
- وَمِنَ
الأَعْرَابِ مَن يُؤْمِنُ بِاللّهِ
...: جزئی از آیۀ 99 سورۀ توبه بدین مضمون:
برخی دیگر از اعراب [بادیه نشین] به
خدا و روز قیامت ایمان آورده
و آنچه در راه خدا انفاق می کنند موجب
تقرب به خدا
و دعای خیر رسول دانند ...
- هردم
سیلی می خوریم ..: سخن در این است که حوادث عالم هشدارهایی است به
آدمیان که
در حاصل کار خود بنگرند و هرچه ناخوش بینند از خود دانند و در اصلاح آن
بکوشند –
چنانکه امام جماعت از آن سیلی دریافت که آیۀ نا مناسب خوانده است و در
رکعت دوم
سخن را اصلاح کرد.